جستجو
-
۱تصویر
نامه محمد عامری به همسرش آذرمیدخت، ۱۳۲۳ ش
شامل آرزوی سلامتی برای همسر و دخترش فاطمه، خبر سلامتی خود، رفتن به بم و سپس بازگشت به ابارق، درخواست ارسال نامههایش و روزنامه، ارسال مرکبات به کرمان، عرض ارادت خدمت خانم جان، و دستور مرتب کردن ماشین به سید حسین
-
۲تصویر
نامه محمد عامری به همسرش آذرمیدخت، ۱۳۲۴ ش
شامل احوالپرسی از همسر و دخترانش فریده و فاطمه، خنک بودن هوای هلکا، ارسال مرکبات، سبزی، و کشک به کرمان، دستور خرید هندوانه و خربزه به دست حسین نصرالله، و درخواست ارسال رادیو و خبرهای کرمان؛ همراه با پاکت
-
۲تصویر
نامه محمد عامری به همسرش آذرمیدخت، ۱۳۲۳ ش
شامل ابراز خوشحالی از سلامتی همسر و دخترش فاطمه، ارسال کبک و تیهو، رسیدن بیست من برنج توسط راسخ، افتادن حسن مهتر از قاطر و فرستادن وی با راسخ به بم که به او غذا داده شود، حرکت فردا به بم، ارسال مرکبات به کرمان، فرستادن نامه توسط حسین نصرالله، ناراحتی از دوری بچهها، درخواست ارسال خبرهای کرمان، رسیدن برخی وسایل به ابارق، ارسال بره عرب آباد که میرزامحمدخان باید به کرمان بیاورد، درخواست نظارت مخاطب بر کار باغبانها، و درخواست ارسال روزنامه توسط صدری
-
۲تصویر
نامه محمد عامری به همسرش آذرمیدخت، ۱۳۲۴ ش
شامل احوالپرسی از همسر و دخترانش فاطمه، و فریده، کارهایش در بم، خبر فتحعلی خان از رفتن سلیمان خان و خانم به سفر عتبات، ارسال مرکبات به کرمان، کیفیت بد محصول امسال به علت سرمازدگی، سلام رساندن به خانم والده، عشرت خانم، عزت الله سالار، نصرت، و شاپور؛ همراه با پاکت
-
۱تصویر
نامه محمد عامری به همسرش آذرمیدخت، ۱۳۳۸ ش
شامل احوالپرسی از همسر و فرزندانش غلامحسین و گلناز، ارسال نامههای فریده و فاطمه، اشتغال به کارها در ابارق، ماندن تا اوایل هفته، رفتن به وکیل آباد، ارسال خرما و پرتقال به کرمان، سلام رساندن به حضرت علیه خانم، و فرستادن یک کارگر جوان به کرمان که دچار مشکل چشم شده، جای دادن وی در منزل و رسیدگی در مطب دکتر دادگر
-
۱تصویر
نامه محمد عامری به همسرش آذرمیدخت، ۱۳۳۰ ش
شامل احوالپرسی از همسر و و فرزندانش، آمدن به بم پس از چند روز توقف در ابارق، خوبی هوا، سرماخوردگی، سلام رساندن به غلامحسین، فاطمه، فریده، ارسال خرما و پرتقال، آمدن میرزا محمدخان، حرکت از بم به وکیل آباد، فرستادن نامهها و روزنامه، رفتن برادرش به رحمت آباد، ارسال خبرهای تازه، سلام رساندن به نپتون، عزت الله، و سیمین
-
۱تصویر
نامه محمد عامری به همسرش آذرمیدخت، ۱۳۲۵ ش
شامل احوالپرسی از همسر و فرزندانش فریده، فاطمه، و غلامحسین، ماندن ده روزه در بم، هوای خوب، درخواست ارسال روزنامهها و نامههایش با یک شوفر مطمئن یا پست، نظارت آذر به کار بنایی، کاشت شمشاد توسط حسین نصرالله و یونس، ارسال چهار من بذر علف جهت زراعت، نبود مرکبات در بم، ارسال کاهو و سبزیجات، نداشتن خبر از امان الله و عزت الله، و سلام رساندن به حضرت علیه خانم
-
۴تصویر
نامه محمد عامری به همسرش آذرمیدخت، ۱۳۲۴ ش
شامل احوالپرسی و ابراز پشیمانی که تنها آمده و دوست داشته خانواده هم با او می آمدند، سلام رساندن به فاطمه و فریده، حضرت علیه خانم، همشیره، دایی جان، سلیمان خان، و عزت الله، درخواست ارسال اخبار کرمان و تهران و همچنین اخبار کابینه جدید و مجله و روزنامه، فرستادن مرکبات برای خانواده، بی خبری از آمدن غلامعباس به نگار، ارسال ذغال توسط حسین نصرالله، ارسال گونی ذغال از سوی فروغ نصرت و سلیمان خان، و بی خبری از حضور امان الله در کرمان؛ همراه با پاکت
-
۴تصویر
نامه محمد عامری به همسرش آذرمیدخت، ۱۳۲۶ ش
شامل احوالپرسی، توقف پنج روزه در بم و سپس رفتن به عباس آباد و وکیل آباد، علاقه به حضور خانواده در بم و وکیل آباد، سلام رساندن به حضرت علیه خانم، فاطمه، و فریده، چند روز مهمان بودن در خانه فامیل، مهمانی شوکت نظام، عرض سلام خدمت سلیمانخان، سالار مظفر، همشیره، امیرهوشنگ، عزت الله، اورانوس، و نپتون، رسیدگی حسین نصرالله و یونس بر کار بنایی وی، خبردهی از سرکار علیه والده در تهران، تاریخ چک و پرسش درباره موجودی حساب از هخامنش در بانک ملی، سلام رساندن به فرج الله و امان الله، ارسال مرکبات توسط محمد شوفر، یک هفته ماندن در ریگان، و درخواست اطلاع رسانی از اوضاع نگار
-
۲تصویر
نامه محمد عامری به همسرش آذرمیدخت، ۱۳۳۳ ش
شامل احوالپرسی از همسر و فرزندان، تشکر از زحمات همسرش، حرکت به نگار، دعوت شبانه به منزل آقای عدل و دعوت به ناهار در منزل محمد آگاه، آمدن زین العابدین خان به کرمان از تهران و جمع شدن دوستان، سفارش دادن لوازم مورد نیاز آذر از آمریکا، گرفتن پاسپورت برای خودش، آذر، فاطمه، و فریده، رسیدن پذیرش بچهها در مدرسه خارجی که سالی دو هزار تومان هزینه دارد، ارسال مواد غذایی، سلام به فریده، گلناز، غلامحسین، و فاطمه، ارسال نامه خانم سیامک، خوبی هوای کرمان، حضور عشرتالملوک و نپتون در کرمان، سلام رساندن عزتالله به آذر، و سلامت بودن سیمین و بچههایش